دیکشنری
داستان آبیدیک
once in a way
wʌns ɪn ʌ we͡i
فارسی
1
عمومی
::
گاهی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ONBOARDING PROCESS
ONCE
ONCE A PRIEST, ALWAYS A PRIEST
ONCE A WHORE, ALWAYS A WHORE
ONCE A YEAR
ONCE AND A WAY
ONCE AND FOR ALL
ONCE BIT TWICE SHY
ONCE BITTEN, TWICE SHY
ONCE FAMOUS BELIEF
ONCE FOR ALL
ONCE IN A BLUE MOON
ONCE IN A LIFETIME
ONCE IN A LIFETIME CHANCE
ONCE IN A LIFETIME OPPORTUNITY
ONCE IN A WAY
ONCE IN A WHILE
ONCE IN A WHILED
ONCE MORE
ONCE OVER
ONCE OVER LIGHTLY
ONCE UPON A TIME
ONCES
ONCOCYTOMA
ONCOLOGIC
ONCOLOGY
ONCOMING
ONCOMING AIR
OND SHOT
ONDING
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید